شعر طنز 


هر چه داری در توان اسراف کن
بی توقف بی امان اسراف کن

 

گر چه می‌گویند کم آبی شده
تو ولی در این میان اسراف کن

وقت استحمام، صبح و عصر و شام
بی محابا توی وان اسراف کن

 

خودروی خود را بشو با آب شیر
همچو یک شیر ژیان اسراف کن

وقت شادی با دف و با هلهله
در عزا مویه کنان اسراف کن

ظرف‌ها را هی بشو با شیر باز
مثل یک جوی روان اسراف کن

پول آن را می‌دهی از جیب خویش
هست ارزان یا گران اسراف کن

 

سفره ها خالیست در زیر زمین
دائما یا ناگهان اسراف کن

چکه چکه می چکد از شیر آب
گاه چون قطره چکان اسراف کن

 

موقع مسواک شیر آب را
هان نبندی ای فلان! اسراف کن

 

روز فردا، فکر فردا می‌کنیم
حال تو در این زمان اسراف کن

 

بی گمان روزی پشیمان می‌شوی
تو همین را هم ندان … اسراف کن!


مشخصات

آخرین جستجو ها